دریافت کد :: صدایاب
أأدخل.... - پرواز تا اوج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرواز تا اوج
 
قالب وبلاگ

                                                                    بسم الرب الرضا

أأدخل یا

ایستاده ام نزدیک حریمت ‏‏،روبروی حرمت مدتهاست دلم برایت پر می زند. مدتهاست به

 حضور نخواندی ام،اما راضیم،با خود عهد کرده ام بی اذنت وارد نشوم.

آن وقتها نزدیک حریمت که می شدم،نگاهی سرسری به بالا می انداختم و با چشم

سلامت می کردم.وقتی از درمی گذشتم زیر لب می گفتم« با اجازه» و بی آنکه منتظر

 جوابی شوم،می آمدم

 به دیدنت،به دیدن تو که نه!به دیدن خودم،برای دل خودم.

بعدها گفتند باید درست و حسابی اجازه بگیرم.

از خودت ،پدرت،می ایستادم جلوی در و مثل طوطی می خواندم و باز بی آنکه منتظر

جوابی شوم ،زیر لب سلامت می دادم و می آمدم به دیدنت.

بعدترها گفتند نه!نمی شود. باید اول بایستی و احترام کنی،

بعد آرام بگویی سلام ولی نه فقط با چشم،با زبان و سرت هم

گفتند، بی سلام نمی شود. می ایستادم جلوی در، از تو و پدرت اجازه می گرفتم ،

 بی آنکه منتظر جوابی شوم می آمدم به طرفت . با چشم و سر و زبان سلام می دادم و

 می آمدم به دیدنت .

گفته بودند سلام کن ،اجازه بگیر، رخصت بخواه. اما نگفتند باید شما هم اجازه

بدهی، سلامم را علیک گویی

مدتهاست که دلم برای حریمت پر می زند. مدتهاست به حضور نخواندی ام.

می گویم أأدخل یا ا..می آیم نزدیک حریمت. می گویم أأدخل یا رسول امی ایستم.

أأدخل یا ولی انگاهت می کنم.أأدخل یا حجه االتماس می کنم . اشک می ریزم.

أأدخل یا..

حالا ایستاده ام در حرمت . دستم را روی سینه ام می گذارم و با سر و زبان و چشم که نه .

با تمام وجودم می گویم:

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت                      جایی ننوشته ست گنه کار نیاید

 

 

 


[ چهارشنبه 87/12/7 ] [ 9:3 عصر ] [ parande ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

نگارا روز و شب در بند آنم که از یادت دمی غافل نمانم نمی خواهم ولی از روی عادت به غفلت نامت آید بر زبانم خدایا از کرم دستوریم ده که گویم نام تو جانی فشانم
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 234818

دریافت کد :: صدایاب